نوشته شده توسط : فرزاد

قلعه ای با سنگ های سیاه

دیوارهای قطور

 و برجهای بلند

زندان دلم شده


در اخر دهلیزی تاریک

اتاقکی با سقفی کوتاه

سرد و نمور

ونورگیرش پنجره ای کوچک


وتمام دلخوشی من ساعتی از روز

 که نوری با سه خط در آن

به کف اتاقک میافتد

چه دلخوشی خوفناکی

                                                                     far@par

درد دل :من ادم شاد و سر زنده ای هستم . و اصلا غمگین و منزوی نیستم. اما چه کنم  تا قلم به دست میگیرم اینجوری میشه . اه اینم شد روزگار ما.

دل همتون و هممون جاش تو قصرای قشنگ قشنگ.دنیاتون و دنیامون پر از نور.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 630
|
امتیاز مطلب : 111
|
تعداد امتیازدهندگان : 29
|
مجموع امتیاز : 29
تاریخ انتشار : سه شنبه 30 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرزاد

ای که

از حال دل من می پرسی

                                حالم از بیخ خراب است

                         دفترم خالی

                          قلمم شکسته

                         رویایم بر باد رفته

                         آی مردم

                                   حالم از بیخ خراب است


        شعرهایم را نمیگویم

        حرفهایم را نمیزنم

       دردهایم را فریاد نمیکنم


                     آی مردم

                               حالم از بیخ خراب است


          کو مجالی؟

           کو حالی؟

            کو یاری؟

   که بگویم

 

                         آی مردم

                              حالم از بیخ خراب است

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 686
|
امتیاز مطلب : 86
|
تعداد امتیازدهندگان : 25
|
مجموع امتیاز : 25
تاریخ انتشار : شنبه 20 فروردين 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرزاد


و در پایان سکوت فریاد خواهم زد

و خواهم گفت که آسمان به وسعت درد من است

دریا پیاله اشکم

و غروب جمعه تمام لحظات من

این دل درد مند را مجالی باید تا بگوید

این لحظات تلخ را

مرگ ارزویی تلخ بر لبی دردمند

و

پایان این فریاد باز سکوت

سکوتی به وسعت لوت

و

باز به گوشه ای خواهم خزید

ویاد تو  و  یاد تو

پر کند

این شوکران لحظات   تنهایی را

                                                                                                              far@par

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 566
|
امتیاز مطلب : 136
|
تعداد امتیازدهندگان : 39
|
مجموع امتیاز : 39
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرزاد

 

دوستی پرسید  چجور بعضی عشقا سر وصدا میکنه .یعنی خیلی همو دوست دارن؟

عشق؟
هر وقت معشوقی ظالم میشود
عشق پدیدار میشود
عاشق تاب وتحمل تمام میکند
 و داستان عشق آغاز میکند
و به بوق کرنا میکند
که ای مردم  مردم
                     بیایید بیایید
        که مردم از دست دختر فلانی

                                                                                    far@par

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 611
|
امتیاز مطلب : 133
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرزاد

دیشب خیالش مرا با خود برد

به روز بارانی

مادرم گفت:برو شیر بگیر

آه مادر

 مرا به سخت ترین خرید زندگی فرستادی

پناه آورده بود

به زیر بالکن مغازه بقالی

تا دیدمش گرم شدم

بعد

لرزیدم

یادم رفت مادر چه میخواست؟

باران بندآمد

رفت

و

حالا

هر روز که باران میبارد

چشمم به دهان مادر است

      شیر نمیخوای؟

                                                                          far@par

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 615
|
امتیاز مطلب : 133
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرزاد

فلانی؟ میدانی؟


همه میگویندرسم زندگی این است .

میایند.....

میمانند......

عادت میدهند......

میروند .....

و تو در خود میمانی...

راستی نگفتی؟

رسم تو نیز چنین است؟

مثل همه فلانی ها

nooshin

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 568
|
امتیاز مطلب : 127
|
تعداد امتیازدهندگان : 41
|
مجموع امتیاز : 41
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرزاد


دختر زیبا و خواستگار

 

روزگاری یک کشاورز در روستایی زندگی می کرد که باید پول زیادی را که از یک پیرمرد قرض گرفته بود، پس می داد.

کشاورز دختر زیبایی داشت که خیلی ها آرزوی ازدواج با او را داشتند. وقتی پیرمرد طمعکار متوجه شد کشاورز نمی تواند پول او را پس بدهد، پیشهاد یک معامله کرد و گفت اگر با دختر کشاورز ازدواج کند بدهی او را می بخشد و دخترش از شنیدن این حرف به وحشت افتاد و پیرمرد کلاه بردار برای اینکه حسن نیت خود را نشان بدهد گفت : اصلا یک کاری می کنیم، من یک سنگریزه
سفید و یک سنگریزه سیاه در کیسه ای خالی می اندازم، دختر تو باید با چشمان بسته یکی از این دو را بیرون بیاورد. اگر سنگریزه سیاه را بیرون آورد باید همسر من بشود و بدهی بخشیده می شود و اگر سنگریزه سفید را بیرون آورد لازم نیست که با من ازدواج کند و بدهی نیز بخشیده می شود، اما
اگر او حاضر به انجام این کار نشود باید پدر به زندان برود.

این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت !

سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.

تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید ؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید ؟

اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد :

1ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.

2ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.

3ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیفتد.

لحظه ای به این شرایط فکر کنید. هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می شود. معضل این دختر جوان را نمی توان با تفکر منطقی حل کرد.

به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید ؟!

و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد :

دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش  لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.

در همین لحظه دخترک گفت : آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم ! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است... .

و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است.
نتیجه ای که 100 درصد به نفع آنها بود.

1ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.

2ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.

3ـ زندگی شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلان

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 567
|
امتیاز مطلب : 146
|
تعداد امتیازدهندگان : 45
|
مجموع امتیاز : 45
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرزاد

به گزارش خبرنگار مهر، در سالجاری شورای عالی کار تاکنون 6 جلسه رسمی با حضور نمایندگان کارگران، کارفرمایان و دولت درباره چگونگی تعیین حداقل دستمزد سال آینده کارگران داشته است.

در قالب نشستهای 3 جانبه و کارشناسی برگزار شده تاکنون موضوعات مهم مربوط به وضعیت معیشت خانوار کارگری، وضعیت بازار و قیمتها، وضعیت کارخانگات و بنگاه‌های تولیدی و مسائل و مشکلات مربوط به تولید و صنعت کشور مورد نقد و بررسی و ارزیابی کارشناسی این شورا قرار گرفت.

6 گام به جلو
البته نمایندگان کارگران تاکنون از طریق کانونهای عالی شوراهای اسلامی کار کشور، مجمع عالی نمایندگان کارگر، انجمن صنفی کارگری و همچنین خانه کارگر بررسی ها و گزارشات مختلفی را از وضعیت دستمزدها و پیشنهادهای مختلف ارائه کرده اند.

پس از 6 نشست رسمی، حال نمایندگان عضو شورای عالی کار منتظر برگزاری نشست هفتم این شورا در دوشنبه هفته آینده هستند تا از این طریق بتوانند ضمن کسب نظرات مختلف کارگران، کارفرمایان و در عین حال دولت؛ مزد حداقلی سال آینده را تعیین و پس از تصویب اعلام عمومی کنند.

اما در عین حال خبر می رسد که در خلال برگزاری نشست های شورای عالی کار، نمایندگان کارگران و کارفرمایان نشست جداگانه ای را نیز به صورت مشترک در مورد کمیت مزد 90 کارگران برگزار کرده اند و به نحوی موضوع افزایش 15 درصدی حداقل دستمزد سال آینده کارگران نیز در نشست مشترک آنها نهایی شد.

تمرکز گفتگوها برای افزایش 15 درصد مزد
لازم به ذکر است که همزمان با برگزاری نشستهای شورای عالی کار، نرخ تورم پایان بهمن ماه سال جاری نیز موضوع بسیار مهم و محوری در تعیین مزد بوده که طی روزهای گذشته از سوی مقامات بانک مرکزی به میزان 11.6 درصد اعلام شده است.

از آنجایی که نرخ تورم و وضعیت سبد معیشتی کارگران دو محور اصلی تعیین دستمزد هر سال کارگران کشور است، از این رو انتظار می رود که توافق نهایی و تصویب افزایش 15 درصدی دستمزد سال آینده نیز درهفته آینده صورت گیرد و شرکای اجتماعی بر سر این میزان به توافقات نهایی خود دست یابند.

تدوین بسته حمایتی
موضوع مربوط به تقویت نقش و حضور دولت در جریان شراکت با کارگران و کارفرمایان در بازار کار موضوع دیگری است که در سالجاری توسط شرکای اجتماعی مورد تاکید قرار گرفته است. این موضوع در حالی مطرح است موضوع هدفمندی یارانه ها نیز مورد توجهات ویژه شرکای اجتماعی قرار گرفته است.

تدوین بسته حمایتی برای کارگران توسط دولت نیز موضوع جدیدی است که امسال توسط نمایندگان کارگران عضو شورای عالی کار دنبال می شود.

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 573
|
امتیاز مطلب : 136
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرزاد

من از خواب خوش گریزانم

 که تو را فقط در کابوسهایم دیده ام

  آری

  شبها تو را میبینم

 شنلی سفید بر دوش

  پشت به من در حال گذری.

  و مرا در شب تاریک تنهایی میگذاری و میروی

  آخر به کجا ؟

  من اینجایم

  با همه عشق

   شور

  در رکابت

تو چه میخواهی دگر؟

  مرا دلیست با تو همراه

  با تو یکرنگ

   با تو عاشق

  بی تو تنها  بی تو مخدوش

  و بی تو تهی از هر خیال

far@par

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 562
|
امتیاز مطلب : 155
|
تعداد امتیازدهندگان : 49
|
مجموع امتیاز : 49
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرزاد

 

دیشب هوای دلم بارانی بود

پشت پنجره نشستم

کفتر سفید رویاهایم را پراندم

تا انجا که

انعکاس دوست دارمت" پارسالم

هنوز در دل کوه میپیچید

و

باور ندارمت تو

کی گفته بودی؟


               هوای دلم طوفانی شد

              اشک جاری شد

             کفتر رویایم به زیر شاخه ای خزید

            و چه تاریک و سرد است اینجا.


                                                                                     far@par

javahermarket



:: بازدید از این مطلب : 646
|
امتیاز مطلب : 138
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 اسفند 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد